خدایا پسرا واقعاً گاون! ینی باورم نمیشه! درست وقتی موقعش نیس میگن من باید برم فعلاً =) گاوهای خدا...!!!!
خدایا پسرا واقعاً گاون! ینی باورم نمیشه! درست وقتی موقعش نیس میگن من باید برم فعلاً =) گاوهای خدا...!!!!
رسماً سحری خوردم.
شله زرد / پنیر و خیار :|
تا حالا هیچ شخصیتی توی هیچ فیلمی ندیده بودم، که اینقدر شبیه من باشه :)
هانیه توسلیِ شبهای روشن؛ خود خود من بود...!
یه چیزی رو خیلی خیلی زیاد میخواستم. و پنج ماه هر روز تقریباً دنبالش بودم تا بتونم بخرمش! خیلی جادویی و مفت پیدا شد و دو نفر با یه احساس زرنگی زیادی، نذاشتن که مال من بشه و با اینکه خیلی خیلی برام سخت بود و زور داشت، رهاش کردم. باز رفتم دنبالش! با یه قیمت خیلی خیلی خیلی کمتر پیداش کردم :) حالا چهارتا ازش خریدم و چند ماه دیگه میرسن دستم :) آره خلاصه، دمت گرم خدا :)) ممنون که اونهمه صبرم جواب داد! :)))
الآن اون دو نفر مثلاً زرنگ، جفتشون آگهی فروش و واگذاریش رو گذاشتن. که بسیااااار بعید میدونم کسی هم ازشون بخره. چون به لطف من، الآن هر کسی که میخواست بهش رسید و خریدش :)))
نباید عذرخواهی میکردم اما کردم چون رو اعصابم بود.
دیگه همینجا یه نقطه گذاشتم و تموم
نمیتونم تشخیص بدم که باید عذرخواهی کنم یا نه...
ترجیح میدم این مود رو بندازم گردن پریود.
با اینکه براش دلایل دیگه دارم.
اینجا اعتراف میکنم که من شکسته بودمش. کاملاً غیر عمد ولی من شکستم.