فاقد عنوان

42

چهارشنبه, ۷ مهر ۱۴۰۰، ۰۲:۳۳ ق.ظ

دلم میخواد الآن بردارم و براش بنویسم که هی.. نرو! من تمام حس‌های تو رو دارم و تک تکشون رو درک می‌کنم. خیلی خیلی خیلی زیاد میفهمم. خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو میکنی این حس‌ها، ترس‌ها، و غم‌ها رو حس میکنم. حتی امشب میخواستم اینجا بنویسم که بعضی وقتا تمام چیزی که میخوام، یکم مردنه. ‌اما تو نرو. میدونم اینکه دلت بخواد به کل نباشی، چه حسی داره. منم داشتم. هنوزم دارم. ولی حداقل میخوام بهت بگم که تنها نیستی. و یکی اینجا میفهمتت. و خیلی هم براش عزیزی. خیلی هم دلش برات تنگ شده تازه... 

+ اما پیام اخلاقی : جوگیر و احساساتی نشید. اینو براش فرستادم و بهش گفتمشون. ولی فقط یه تشکر کرد چون چیز دیگه‌ای هم برنمیومد ازش. اما مهم نیس. اگه یکمم حس بهتری پیدا کرده باشه‌. هدفم همین بود و کافیه. تازه، غرور کجا بود؟ چندین سال پیش که رو در رو بهش گفتم ازش خوشم میومده، دیگه غرور معناشو از دست داد. مهمم نیست البته‌. اون واقعاً آدم بدی نیست. 

  • [جیم،کاف] *°

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی